جرأت نوشتن!
بسم الله
وقتی فاصله ی بین پست های قبل و جدید زیاد میشود ناخودآگاه جرأت نوشتنم پایین می آید! به این خاطر که نمیخواهم وقت گرانبهای دوستان مجازی را با یک سری حرفهای کلیشه ای تلف کنم ...
بعضی روزمرگی ها و نعمت های اطراف از بس در بین ما هستند ما نمی بینیمشان! به جرأت میخواهم بگویم تا به امروز انقدر تلنگری به آفرینش انسان فکر نکرده بودم ... مستند بزرگترین مار جهان را میدیدم داشتم فکر میکردم خدایی که برای خلق یک حیوان انقدر هدفمند کار کرده ، پس برای من ِ انسان که صد چندان هدف داشته ....
اینکه خلقتم چقدر پیچیده است و اینکه کودکی و نوجوانی و .... را با تمام فراز و نشیبش طی میکنم بی آنکه لحظه ای عمیق شوم در خلقتم ...
خوش به حال آنهایی که عمیق نگری جزو اصول اولیه زندگیشان است! واقعا این هم روزی ِ خداست به بعضی ها ...
اینکه خدا تمام خلقت را برای انسان خلق کرده اما انسان خودخواهانه همه چیز را فقط برای خودش میخواهد و بس! بدون آنکه علت این موضوع را جستجو کند ...
+ آغاز امامت مولای غریبمان مبارک ***
++ خیلی وقته دارم دنبال وبلاگی که قبل ها همیشه میخواندمش ،میگردم! وبلاگی که نه اسمش یادم می آید نه نام نویسنده اش! حیف شد واقعا ... مطالبش کوتاه ولی منطقی و جالب بود! یک سوال مطرح میکرد بعدش هم جواب میداد ...